
|
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش |
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش |
|
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال |
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش |
|
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست |
کار ملک است آنکه تدبیر و تحمل بایدش راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش |
|
با چنین زلف ورخش بادا نظر بازی حرام |
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش |
|
نازها زان نرگس مستانه اش باید کشید |
این دل شوریده گر آن جعد و کاکل بایدش |
|
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا بچند |
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش |
کیست حافظ تا ننوشد باده ی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تحمل بایدش
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۸۸ ساعت 15:42 توسط مسعود
|